حرف الشين

* شامخ * كوه بلند.

* شتر * به فتح اول و كسر ثاني دریدن پلك چشم.

شجر * نباتي است كه با شاخ خشبي باشد و كامل او آنكه با اجزاء تسعه نباتيه باشد و آن ثمر و ورق و ليف و صمغ و بزر و قشر و اصل و عصاره و حب است مثل درخت خرما.

شدخ * سر شكستن و فراخي و سفيدي روي است.

شدخ عضل * به معني از هم باز شدن و گسيختن.

شدق * به فتح اول و يا كسر آن و سكون ثاني فراخي گوشه دهان و به فتحتين فراخ شدن گوشه دهان.

شرف * به ضم اول و فتح ثاني كنگره­ها است و در ادويه آنچه در اطراف او زوايد و برآمدگيها باشد مشرف نامند مانند سر انار.

* شطب * به ضم اول و ثاني جوهر شمشير و به فتح اول و سكون ثاني جدا گرديدن و دور شدن و پوست باز كردن و در ادويه هر چه به اين صفت باشد شطب گويند.

* شمه * آنچه بو كند.